آغوش باران

طنز-مطالب جالب -داستانهای خواندنی و دانلود

آغوش باران

طنز-مطالب جالب -داستانهای خواندنی و دانلود

طنز

” نمی دانم قبل از به وجود آمدن آینه ، زنها چکار می کردند! “

” تا قبل از ازدواج یک زن کم داشت ، حالا یک زن اضافه! “

” به اولین دیدار عروس و داماد میگن دمشق (دَمِ عشق)! “

” می خواست در مصرف عقل صرفه جویی کنه ، عاشق شد! “

” محبت بیجای شما مانع پیشرفت ماست! “

” در گوشه قلبم نوشتم : ورود عشق ممنوع! عشق آمد و گفت : من بی سوادم! “

نظرات 1 + ارسال نظر
ثریا پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:27 ب.ظ http://soraya90.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد